انفجار اطلاعاتی علت عمده سوء تفاهمها در وبلاگشهر است

    معادل با     September 08, 2008

جرقه این مطلب را نوشته امین تحت عنوان "وبلاگشهر مدرن فکر میکنه کیه؟!" زد. مطلب امین به گمان من حرف دل اکثریت ساکنین وبلاگشهر است. متاسفانه واقعیت اینست که سوء تفاهم، ریشه های عمیقی در میان ما دارد که گاه زندگی را در این جامعه مجازی طاقت فرسا میکند. مطلب من گرجه دقیقاً پاسخ به امین نیست اما تا حدود زیادی به آن مزتبط هم هست. امیدوارم این مطلب چنان روشنگر باشد که کمی زندگیمان را قابل تحمل تر کند.

هر روز بیش از 130 هزار وب سایت (منبع) و هزاران وبلاگ جدید پا به عرصه وجود میگذارد. هر ساله 60 درصد به حجم کل اطلاعات دیجیتالی دنیا اضافه میشود (منبع).
2008-09-06_222751 مشخصا جهان بصورت جدی درگیر این انفجار اطلاعاتی است. که یکی از تاثیراتش، "اضافه بار اطلاعاتی" است که بر روی افراد اعمال میشود. صرفنظر از شدت انفجار و کانالهائی که به آن دامن میزنند اجازه بدهید بصورتی ریز و جزئی، تاثیر این انفجار اطلاعاتی و اضافه بار حاصله را در وبلاگشهر خودمان بینیم. و اجازه بدهید کمی از مشاهدات خودم بگویم. گمان میکنم این کمابیش تجربه مشترکی باشد.

یک سالی غایب از وبلاگشهر بودم و اینبار که برگشتم توئیتر و فرند فید جریان شده اند و حجم زیادی اطلاعات تولید میکنند که به آسانی قابل هم پائی نیستند. گاه حتی کانالهای تخصصی (رومهای) فرند فید را هم نمیشود تعقیب کرد. گوگل ریدری که سال گذشته قابل تحمل بود در حال ترکیدن است و به پای خواندنش نمیرسیم. گاهی تا چند هزار فید ناخوانده دارم. این انفجار اطلاعات است ولی اثر و شدت انفجار به شکل دیگری مشخص میشود.

گرچه تعدد مطلب آزار دهنده است اما عمده آزار از جائی دیگر میآید. انفجار واقعی از بازتولیدهای یک مطلب میآید که باعث میشود نویز یا پارازیت (همان مطالبی که دیده ایم و دیگر نیازی به دیدن آن نداریم) در مقابل مطلب اصلی که اصالت و ارزش دارد رقم بسیار بزرگی شود (+). البته بحث فقط مختص به توئیتر، فرند فید و گوگل ریدر نیست که اینها مشتی از خرواری هستند که آمده اند و بازهم خواهد آمد. هر کدام از این کانالها بازهم قابلیتهای بیشتری برای بازتولید ارائه میکنند. مثال کاربردهای گوناگون تویتر. دهها بار یک مطلب واحد را در گوگل ریدر میبینیم و شاید هزاران بار دیگر در لابلای کانالهایمان همان مطلب واحد تکرار میشود. یک مطلب خاص 4 سال پیش عمدتاً در وبلاگ عرضه میشد، تا سال گذشته عمده بازتولیدش منحصر بود به لینک دامپ وبلاگها، امسال کانالهای متعدد اضافه تری برای بازتولید پیدا کرده است که به آن مکانیزم عجیب و غیر قابل اندازه گیری برای بازتولید داده است.

چند حاصل دم دست این انفجار اطلاعاتی در زندگی وبلاگشهری ما،کمبود وقت شدید، استرس و گذرا خوانی است. همین کمبود شدید وقت را در نظر بگیرید که باعث میشود که آگاهانه یا ناآگاهانه دست به انتخابهای دردناکی برای اولویت بندی اختصاص زمانمان بزنیم. خودم را مثال میزنم . من وقت محدوی برای وبلاگنویسی دارم به حد 3-4 ساعت در روز عادی بعلاوه آخر هفته ها. زندگی عادی هم در جریان است و حتماً بدون مشکل هم نیست. برای وبلاگنویسی ام مطالب متعددی در ذهن دارم که ننوشته ام. 16 وظیفه مهم مرتبط با وبلاگنویسی را هم کمابیش انجام میدهم از جمله خواندن و آموختن برای نوشتن که به شدت زمان بر هم هست. اینجا اجباراً باید اولویت بندی کنم. چون حس میکنم ارتباطات مجازی مانع نوشتنم میشود مجبور به این انتخاب دردناک بشوم که کمتر به کامنتها جواب بدهم و در کل ارتباطات اجتماعی مجازیم را محدود کنم. فردی برایم کامنت میگذارد گاهی جواب میدهم و گاهی فراموش میکنم. نه اینکه برای وی ارزشی قائل نباشم بلکه من به عنوان یک فرد مجازی دچار محدودیتها و مشکلات جدی هستم. کسی در وبلاگش به من لینک میدهد اصلاً متوجه نمیشوم. در فرند فید چند دقیقه آمده ام بحثی نظرم را میگیرد و نصفه نیمه یک چیزی مینویسم که کسی دلخور میشود و ..... خلاصه سوء تفاهم ها زاده میشود (سوء تفاهمات در ارتباطات مجازی) که من مردمدار نیستم و حتی کینه ها ی کور شکل میگیرد و به نسبتی که من نفوذ بیشتری هم پیدا میکنم ممکن است به برچسب ها از جمله مافیا هم مفتخر شوم. همه این کینه ها و سوء تفاهم ها برای کسی است که نهایت احترام را برای مخاطب قائل بوده ولی اجباری دردناک باعث شده است کمتر مردمداری کند. گمان میکنم همه ما بتوانیم این مثال را تعمیم بدهیم و در خود و اطرافمان مواردش را پیدا کنیم.

و اما از دیگر اثرات این انفجار یک شکافی است که من نام آنرا موقتاً "شکاف ناشی از فید" میگذارم که کلاً با "شکاف دیجیتالی" متفاوت است. جز مثال راهی دیگر ندارم. اگر بپذیریم که فید خط اول عرضه اطلاعات شده است و عمده بازتولیدها از این نقطه شروع میشود اجازه بدهید تفاوت انتشار مطالب "دنیای وبلاگ" را با "1 پزشک" ببینیم (فقط به قصد بیان مطلب). فرض بگیریم که من مطلب مفیدی را با صرف وقت فراوان نوشته ام و "1 پزشک" مطلبی معمولی و با زمانی معمولی نوشته است. آمار فیدهای دنیای وبلاگ و 1 پزشک فرض بگیریم بصورت فرضی 700 و 7000 باشد. در نگاه اول باید 1 پزشک مطالبش 10 برابر دنیای وبلاگ خوانده شود اما قضیه ابعاد دیگری دارد که حیرت انگیز است. اجازه بدهید این فرضیات و آمار فرضی را یکجا داشته باشیم:

% افرادی که گوگل ریدر و فرند فید را با هم دارند 10%
از بازتولید و اشتراک مجدد و نمایش در رومها و ... صرفنظر شود.
فرض نزدیک به واقعیت بگیریم که خود مطلب آنقدرها مهم نیست بلکه نامها مهمند.

1 پزشک:
تعداد فید: 7000
% محبوبیت 20%
تعداد اشتراک فرند فید: 700

2- دنیای وبلاگ
تعداد فید: 700
% محبوبیت 5%
تعداد فالوئر فرندفید: 70

بازتولید مطلب 1 پزشک:
در گوگل ریدر : 7000 × 20% = 1400
در فرند فید: 1400 × 10% =140
جمع کل بازتولید: 1540

بازتولید مطلب دنیای وبلاگ:
در گوگل ریدر: 700× 5% = 35
در فرند فید: 35× 10% =3.5
جمع کل بازتولید: 38.5

این در واقع اثبات این نکته است که یک تناسب خطی در موضوع فید وجود ندارد بلکه رابطه لگاریتمی است. انتظارمان این بود که مطلب یک پزشک 10 برابر نفوذ داشته باشد اما در عمل حداقل 40 برابر نفوذ داشت. این " شکاف ناشی از فید" روز به روز دارد بزرگتر میشود که چند تا از عواقبش به صورت ساده اینهاست:
1- کیفیت مطلب نیست که مهم است بلکه تعداد فید و ارتباطات حرف اول را میزند. حاصلش میتواند دلسردی برای بسیاری از تولید کننده گانی بشود که برای مطلبشان زمان گذاشته اند ولی بازخورد مناسب را دریافت نکرده است. به نوعی بی عدالتی.
2- برای توجیه این بی عدالتی دست به فرضیه سازی میزنیم که یکی از این فرضیات میتواند وجود روابط مافیائی باشد.
3- من نوعی که مورد ظلم و بی عدالتی واقع شده ام طیفی از احساسات کور را تجربه میکنم. حسادت و تنفر چند تا از آنها میتواند باشد. و ...

در کل بگویم که این انفجار اطلاعاتی و بار اضافی ناشی از این انفجار است که باعث سوء تفاهمات، احساسات ناخوشایند، فرضیه سازی ها و محدود کردن آزادی عمل دیگران میشود. واقعیت اینست که متاسفانه زیر آوار اطلاعات داریم مدفون میشویم و هنوز بصورتی آگاهانه نمیدانیم که چگونه اثرات ناخوشایندشان را روی ما دارد میگذارد. آواری که هنوز هم راه موثری برای کنترل نداریم. واقعاً چند درصد اتهامهایمان، رنجش و کینه مان از دوستان وبلاگنویسمان، ریشه هایش مبتنی بر واقعیات هستند؟ به نظر من که همه ماها بازیچه جریانی جهانی هستیم که همه را دارد میبرد - مثل سیل - و کمی ساده انگاری است که تمام یا بخش بزرگی از مشکلات وبلاگشهر را از چشم افراد ببینیم.

توضیح: مسئله بسیار بسیار پیچیده تر از این است. مثال 1 پزشک بدون هیچ نظری بوده است.

مرتبط:
خلاصه شده گزارش IDC
ویکیپدیا : Information Overload
ComputerWorld: Information overload: Is it time for a data diet?
یک نمونه از صدها وبسایتی که فقط درباره Information Overload مینویسند

Anonymous said...

دوست عزيز با خوندن مطلب امين خيلي از حرفهايم برايم زنده شد ... داشتم به اين فكر مي كردم كه زندگي بدون اين سرويسهاي وب 2 هم خيلي ميتواند خوب باشد در اين وبلاگستان ما ... امروز كه اين مطلب را خواندم تاييدي بر ذهنيات خودم ديدم ...

مرسي .

Anonymous said...

مطلب مناسبی بود. من هم به همین تیتر رسیده ام

Anonymous said...

به مساله خوبی اشاره کردید...مشکل این است که میزان ارتباطات مجازی در تامین اطلاعاتی تاثیر میگذارد....یعنی یکی از معایب وب 2 (نظیر سایتهای به اشتراک گذاری لینک و فوروم ها و غیره)این است که میزان حضور در شبکه اجتماعی تعیین کننده میزان مقبولیت مطلب است نه اساس و صحت آن

Anonymous said...

حالا شما اینها را گفتید ولی از نظر من همین انفجار اطلاعات باعث کم سوادی بلاگرها نیز شده است

لینک زیر را مطالعه بکنید

http://negaheno.wordpress.com/2008/09/08/internet/

Kourosh said...

ممنون از همه دوستان

Anonymous said...

The Breitling app focuses on one Watches News ; the company's newest alarm alleged the Chronomat BO1. Breitling's access is a bit altered than Bell & Ross's in that the app promotes a individual watch rather than the accomplished brand. A different configurator allows for hundreds of accessible customized versions of the archetypal to be visualized.

Post a Comment

بازدیدکننده محترم:
ضمن تشکر واحترام فراوان بابت نظرتان،
خواهشمندم انتظار پاسخگوئی به تک تک نظرات را نداشته باشید. اما:
چنانچه انتقاد یا راهنمائی شما
کلیت مطلب را زیر سئوال ببرد،
آمار غلطی را تصحیح کند و یا
راه جدیدی برای نگرش به موضوع ارائه کند،
نقطه نظر شما در انتهای مطلب اصلی و همراه با نظر خودم درج خواهد شد.
نظرات این وبلاگ پاک نخواهند شد مگر با استثنائاتی.
به کار گرفته شده از بیست و دوم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و هفت

جستجو در منابع بلاگر

Custom Serach

فید / خوراک / خبرمایه

اشتراک فید

دریافت توسط ایمیل

آدرس ایمیل خود را وارد کنید:

Delivered by FeedBurner

خواندنیها از وبلاگشهر