یک داستان واقعی از وبلاگشهر

    معادل با     July 11, 2007

در همان بحبوحه سرقت "لیست وبلاگهای فارسی ایرانیان جهان"، توسط هموطنی ساکن آمریکا، و اینکه دو دلم که آیا "خودسوزی فرهنگی" کنم یا نه، با وبلاگ هموطنی آشنا میشوم.

ایشان ساکن ایران است، عنوان دکترا دارد ( که البته با آقایان مزیدی و مجیدی اشتباه نشود)، سابقه چند ساله در وبلاگ نویسی دارد، روزانه نزدیک 1000 بازدید کننده دارد، وبلاگی با مطالب منحصر به فرد دارد، سوابق تحقیق دارد و ... که متاسفانه بیشتر از این نمیتوانم بگویم.

ایشان در وبلاگشان لطف میکنند و به من لینک میدهند و من لینک را موکول به تغییر قالبهای دو وبلاگم. در آخرین ایمیل فی مابین، حدود 2 ماه پیش، ایشان از من تقاضای همکاری مشترک در یک پروژه تحقیقی میکنند.

به این پروژه بی نهایت علاقمندم و قسمت عمده تجربه من در وبلاگنویسی با آن مرتبط است. بلافاصله شروع به خواندن وبلاگشان میکنم. مطالب شیرین و مواضع بی نقص است و هر لحظه به یقین بیشتری میرسم که ایمیلی به این فرد فاضل بزنم و جواب قبولی و اینکه، این برایم نهایت افتخار است که با شما همکاری داشته باشم، ارسال کنم. چند مطلب وبلاگشان مرتبط با حال و روزی است که در سرقت لیستم دارم. خوشحال میشوم که ایشان یکی از معدود وبلاگنویسانی است که سیستماتیک درباره کپی رایت و حفظ حقوق مولف نوشته است. تا اینکه شروع به خواندن مقاله جالب دیگری میکنم و ...

به ناگاه کلمات برایم آشنا میشوند و هرچه جلوتر میروم متعجب تر میشوم که اینها آشناست و به ناگاه دنیا دور سرم میچرخد ... با عجله به وبلاگ خودم میروم و به یقین میرسم که 2 پاراگراف کامل از نوشته های 2 سال پیش من در مقاله ایشان وجود دارد. رعایت کپی رایت هم نشده است و لینکی هم در کار نیست ... وای که چقدر دیدن این مطالب سخت بود. از سارق لیست انتظار نداشتم که به هموطن دیگر چنین جفا کند و حالا یک وبلاگنویس با سابقه، تحصیلکرده، محقق به من چنین جفائی را کرده است. دلم کمتر میسوخت اگر داد حفظ حقوق پدیدآورندگان را نمیداد. بارها وبلاگنویسی تازه کار مطالب من را به نام خود قالب زده است و ککم هم نگزیده است و با خودم فکر کرده ام مگر من نمینویسم که خوانده شود. چه فرق میکند. ولی ولی ولی این یکی کاملا متفاوت است...

واکنش اولیه من افشاء این مسئله هست. تمام شواهد و مدارک را نگهداری میکنم، نزدیک 20 آدرس ایمیل از مرتبطین ایشان که همه شناخته شده و معتبرند جمع میکنم ولی در نهایت ... دلم نمیآید که چنین با آبروی کسی بازی کنم. عکسهایش را که در وبلاگش میبینم آدم متشخصی است و ... خلاصه جنگی در وجدانم دارم.

خلاصه اینکه نزدیک 2 ماه است در میان زمین و آسمان گیر کرده ام. یک دلم میگوید که احوال وی را عبرت مردم سازم. این راه، به نوعی خدمت به جامعه و در راستای هدف من، مبارزه با ناقضین کپی رایت هم هست. ولی از طرف دیگر فکر میکنم که همه مان همین هستیم. کم یا زیاد. شعار میدهیم و عمل نمیکنیم. ریا و دوروئی فراوان در ما وجود دارد و ... خلاصه که هنوز هیچ کاری نکرده ام. ایمیلی نزده ام، اعتراضی نکرده ام ... شما به من بگوئید چه کنم؟


پی نوشت: دوست عزیزم صالح از وبلاگ در جستجوی کلمات پستی دارد تحت عنوان بی اعتمادی به اعتماد که در آن از سرقت مطلبش توسط روزنامه اعتماد ملی میگوید. مطالعه این مطلب و کامنتهای این پست من را متقاعد کرد که ابعاد تخلف در رعایت حقوق صاجبان اثر ابعادی بسیار گسترده تر از آنی دارد که فکر میکردم.

Anonymous said...

وبلاگ تخصصی نظرسنجی فارسی افتتاح شد. لطفاً برای پا گرفتن این پروژه عمومی، در نظرسنجی ها شرکت کنید:
http://iranpoll.blogspot.com

Anonymous said...

کوروش جان برای چی محافظه کاری می کنی؟
بگو تا این موارد کمتر بشه یک بار روزنامه اعتماد کل یک مطلب من رو دزدید نوشتم تو بلاگم حتی معذرت خواهی هم نکردند ولی خودم آروم شدم و خواننده های کم بلاگم هم موضوع رو فهمیدن اگر خواستی لینکش رو بفرستم برات بعدا
راستی امروز در صفحه آخر روزنامه اعتماد ملی با ذکر آدرس بلاگت راجع به بلاگ شما نوشتن فکر کنم تو سایتشون پیدا کنیش

Kourosh said...

صالح جان
من سعی میکنم ابعاد مختلف قضیه رو در نظر بگیرم و شاید هم واقعا محافظه کاری باشه نمیدونم. برای خودم واقعا اینو ننوشتم ولی اگه واقعا اکثریت بگن که افشا کن میکنم و یا اینکه یک دلیل قوی برای اینکار پیدا کنم. ممنونم ازت و متاسفه که حتی روزنامه های کشورمون هم به کپی رایت اهمیت نمیدن.

Anonymous said...

کوروش جان به روی چشم
این هم لینکها:
http://www.ghoghnoosan.com/archives/cat4/post_45.php
http://www.salehoffline.com/archives/002198.html
http://www.salehoffline.com/archives/002220.html
مطلب بالا هم از موضوعات مورد علاقه منه یادم میاد چند سال قبل با دختر بلاگری بحصی شبیه این داشتم کاش

Saleh said...
This comment has been removed by the author.
Saleh said...

http://ghoghnoosan.com/archives/cat4/post_45.php

Anonymous said...

This will pave the way to get you the right amount to compensate for your injuries.
City then asked him how much he charges, and he said $150 per
hour, but $300 per hour for testimony. Give
us a call or visit our web site for more help and information.

my blog ... San Diego Personal Injury Lawyer

chenlina said...

chenlina20151210
the north face
coach factory outlet
louis vuitton outlet
air max uk
louis vuitton handbags
abercrombie & fitch
canada goose coats
louis vuitton handbags
uggs on sale
uggs on sale
uggs clearance
louis vuitton
ugg boots
adidas uk
abercrombie
ugg boots sale
louis vuitton outlet
cheap oakley sunglasses
nike huarache shoes
prada handbags
ugg sale
oakley sunglasses
cheap air jordans
cheap uggs
kids lebron shoes
michael kors handbags
ralph lauren uk
michael kors outlet
oakley sunglasses
nike air max
louis vuitton outlet online
ugg outlet
nike roshe run women
oakley outlet
uggs on sale
adidas originals
nike huarache
abercrombie fitch
coach outlet online
ed hardy clothing
as

Post a Comment

بازدیدکننده محترم:
ضمن تشکر واحترام فراوان بابت نظرتان،
خواهشمندم انتظار پاسخگوئی به تک تک نظرات را نداشته باشید. اما:
چنانچه انتقاد یا راهنمائی شما
کلیت مطلب را زیر سئوال ببرد،
آمار غلطی را تصحیح کند و یا
راه جدیدی برای نگرش به موضوع ارائه کند،
نقطه نظر شما در انتهای مطلب اصلی و همراه با نظر خودم درج خواهد شد.
نظرات این وبلاگ پاک نخواهند شد مگر با استثنائاتی.
به کار گرفته شده از بیست و دوم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و هفت

جستجو در منابع بلاگر

Custom Serach

فید / خوراک / خبرمایه

اشتراک فید

دریافت توسط ایمیل

آدرس ایمیل خود را وارد کنید:

Delivered by FeedBurner

خواندنیها از وبلاگشهر