حقی که از پرشین بلاگ ضایع میشود

البته با پوزش فراوان از این عنوان، این حق از پرشین بلاگ به تنهائی ضایع نمیشود بلکه این حقی است که از تمام سرویس دهندگان ایرانی دارد ضایع میشود. اینروزها مد شده است کوبیدن سرویسهای ایرانی آنهم بصورتی یکطرفه و جانبدارنه و این میان واقعیتهاست که گم میشود. اخیراً یکی از دوستان طرفدار وردپرس دلایل عدیده ای را مطرح کرد مبنی بر بی عیب و نقص بودن بلاگر و وردپرس و تمام عیب بودن سرویسهای ایرانی. با هدف روشن کردن قضایا و ارائه تحلیل از کلیه سرویس دهندگان ایرانی و خارجی، به غیر از وبلاگهائی که در وردپرس و بلاگر داشته ام، در 5 سرویس دهنده اول ایرانی، بلاگفا، پرشین بلاگ، بلاگ اسکای، میهن بلاگ و ایران بلاگ، وبلاگ جدید ساختم. تحلیل هایم تا حد زیادی آماده است اما مطلب آقای حسین شرفی، مبنی بر پیشی گرفتن پرشین بلاگ بر وردپرس تلنگری به من زد تا مقدمتاً نگاهی کوتاه به پرشین بلاگ داشته باشم تا بعد. این تحلیل نیست بلکه بیان مواردی است که به نظر من وبلاگشهر در رابطه با پرشین بلاگ، به صورت خاص، و دیگر سرویسهای ایرانی به صورت عام دچار کج فهمی است. و اما با توجه به جو خراب وبلاگشهر که بسیاری دارای تعصب در رابطه با سرویس دهنده هستند و برای اینکه اتهام آتی طرفداری از پرشین بلاگ را از خود سلب کنم اجازه بدهید نگاهی به پیشینه پرشین بلاگی و مطالبی که در ارتباط با پرشین بلاگ داشته ام بیندازیم.

3 سال پیش، در اوج اقتدار پرشین بلاگ، وبلاگنویسی زا از این سرویس دهنده شروع کردم. یکی از اولین کارهایم تحلیل و بررسی سرویس دهندگان مطرح ایرانی از جمله پرشین بلاگ بود. در انتهای تحلیل از پرشین بلاگ تحت عنوان پرشین بلاگ: قدرتمند ولی با آینده نامعلوم نوشتم:

مشترک پرشین بلاگ بودن مثل سوار شدن به پیکان تکنفره !!! و بی کولريه است که يه تریلی با فاصله کم هميشه دنبالته و هر دم میخواد بزنه لهت کنه و بدبختيش اينه که راه هم نميره .بعد از ۳۰ سال نوآوريشون تغيير چراغ بود!!!! گرچه پيکان حسن هم داشت مثلا سرويس مجاز که فکر کنم توی دهات هم بود و اگر نبود ٪۹۰ همسايهات بلد بودن که تعميرش کنن. پرشین بلاگ هم مثل پیکان که ماشین ملی و افتخارمون بود !!!! وبلاگ ملیمونه و حیفه کارخونش تعطیل بشه و کارگراش بدبخت بشن ولی حیف که زمان در عالم تکنولوژی حرکتش سریعه و ایران هم هر دم در تحول. اگر بخوام نتیجه گیری کلی بکنم باید بگم اگر تو ایران بودم بازم Persianblog بهترین انتخاب بود ولی برای اینطرف آبیها با توجه به امکانات سرویسهای دیگه و آزادی که هر چه خواهد دل تنگت بگو انتخاب پرشين بلاگ منطقی نيست.

سپس در ضمن همکاری با نشریه اینترنتی Blog Herald، در ارتباط با بزرگترین پروژه سرشماری وبلاگها در جهان، با بیشتر مدیران سرویسها از جمله پرشین بلاگ در ارتباط بودم. آمارهایش هست. انتقاداتم هم هست بخصوص که در مواردی پرشین بلاگ را به ارائه آمار ناصحیح متهم کردم.

از دیگر مواردی که با پرشین بلاگ سرو کار داشته ام یکی افشا عملکرد غلط پرشین بلاگ در پستی تحت عنوان: محصول ماشین لینک چاپ کنی از لیست تکنوراتی حذف شد، بوده است و دیگری تحت پوشش کامل قرار دادن عملکرد سئوال برانگیز پرشین بلاگ در ارتباط با از دست رفتن دامنه Persianblog.com ، که از پستی تحت عنوان: کوششی برای کشف تحولات اخیر در پرشین بلاگ و بلاگفا شروع، و تا 11 مطلب متوالی ادامه داشته است. این پیشینه ای بود برای اینکه کسی در ذهنش من را طرفدار پرشین بلاگ قلمداد نکند. اما چه حقی از پرشین بلاگ و دیگران ضایع شده است؟

گفتم که قبلاً در پرشین بلاگ مینوشتم و با محیط قبلی پرشین بلاگ کاملاً آشنا بودم اما در گردش اینبارم دید متفاوتی نسبت به نسخه جدید پرشین بلاگ پیدا کردم. اینبار با محیط جدیدی طرف بودم که در بعضی موارد، حتی باعث حیرتم شد. موضوعات بعدی مواردی است که شاید بسیاری از دوستان وبلاگنویس ندانند یا ارزشی برای آن قائل نشوند.

1- محیط پنل مرکزی کاملاً فارسی است. محیط برخلاف سرویس دهندگان خارجی یک دست است و این حسن کمی نیست.

در بلاگر هم با وجود اینکه خوشبختانه پنل مرکزی فارسی سازی نشده است همانجاهائی هم که فارسی سازی شده است، معادل سازی ها، بی ربط و آزار دهنده است، به گونه ای که من ناچاراً زبان انگلیسی را انتخاب میکنم.

2- فارسی سازی بی نقص است. در هیچ کدام از سرویس دهندگان فارسی اینچنین آشفتگی ناشی از فارسی سازی وجود ندارد.
البته منکر زحمات و اهمیت فارسی سازی توسط تیمهای فارسی سازی بلاگر فارسی، وردپرس فارسی و مووبل تایپ فارسی نیستم ولی به گمانم کمی در برداشت از فارسی سازی سردرگمی وجود دارد که به جای خود در این باره خواهم نوشت.

3- یک ویرایشگر ارزنده و بی نقص داریم که نه تنها چیزی از بلاگر و وردپرس کم ندارد بلکه امکانات اضافه تری هم دارد. این نکته را هم در نظر بگیرید که بعضی از سرویس دهندگان دیگر ایرانی مزایای دیگری مانند ترسیم جدول را هم دارند.
در پرشین بلاگ به جز استفاده از ویرایشگر، راههای دیگری هم برای نوشتن وجود دارد. از Microsoft Word 2007 و Microsoft Live Writer نیز میشود برای ارسال نوشته به وبلاگ استفاده کرد. نکته جالبی که نمیدانستم امکان وبلاگنویسی توسط SMS بود. از جمله نقصهائی که در سیستم جدید پرشین بلاگ برطرف شده است میشود به این موارد نیز اشاره کرد: ذخیره خودکار پیشنویس که بارها در زمان نوشتن در پرشین بلاگ عذاب جانم شد، امکان ادامه مطلب (بلاگر ندارد)، تاریخ قابل تغییر و به کار گیری کلمات کلیدی برای طبقه بندی .

4- قالبهای فارسی. مشکلی که در میان سرویس دهندگان ایرانی وجود ندارد قالب فارسی است. مثلاً پرشین بلاگ، برخلاف قبل، دارای 18 قالب استاندارد فارسی است که اکثراً زیبا و حرفه ای و مناسب هر سلیقه ای طراحی شده است. قالبهای فراوان دیگر را هم برای پرشین بلاگ و دیگر سرویس دهندگان ایرانی میشود به راحتی یافت.

5- مورد جدید در پرشین بلاگ امکان سفارشی کردن قالب بدون دستکاری در کد قالب است که تا قبل از این فکر میکردم تنها بلاگر چنین امکانی را فراهم کرده است.


6- ف.ی.ل.ت.ر.ی.ن.گ. قبلاً تبلیغات غلطی شده بود که سرویس دهندگان خارجی به لحاظ این موضوع و بعضاً استفاده ازپروتکل HTTPS امن هستند که گمان میکنم بطلان این تبلیغات هم اکنون اثبات شده است. از قبل فکر میکرده ام (اینجا را ببینید - بند 13) و هنوز هم فکر میکنم که سرویس دهندگان ایرانی از این بابت امنیت بیشتری دارند تا خارجیها. به گمان من ف.ی.ل.ت.ر.ی.ن.گ کامل هرگز به وجود نخواهد آمد و در حد ناقصش - چیزی که هم اکنون شاهدیم - آماج حملاتش متوجه سیستمهای خارجی خواهد بود. در این رابطه به تحلیل یکسال پیش من از آینده اینترنت ایران تحت عنوان : دیوار چین مجازی به دور اینترنت ایران در حال تکمیل است رجوع کنید. من هیچ دلیلی نمیبینم که در حال حاضر موضوعی کلیات آن تحلیل را نقض کند.

7 - موارد دیگر -چند وبلاگی- وبلاگ گروهی - امکان ایجاد صفحات - امکان انتشار مطلب روی دومین شخصی، داشتن فید، مستندات فارسی به روز و ... که اکثر سرویس دهندگان ایرانی امکانش را میدهند.

در کل هدفم از این مطلب مقایسه، تحلیل و یا بررسی نیست. هدفم این هست که به دیدگاههایمان کمی رنگ زیبای تعادل بدهیم. دلیلی ندارد فکر کنیم قبای بلاگر، وردپرس یا هر سرویس دهنده دیگری، به تن همه، علیرغم تفاوتها، برازنده است. اگر بپذیریم که محتوای وبلاگ پارامتر مهمی است، به گمان من پرشین بلاگ و دیگر سرویس دهندگان ایرانی، نیاز اکثریت وبلاگنویسان را جوابگو هستند. وبلاگی را که در پرشین بلاگ ساخته ام اینجا ببینید. عکسم را گذاشته ام، ویدئوام را گذاشته ام، قالبش از نظر من زیباست، در فارسی نوشتن در هیچ جایش با اشکال روبرو نشدم، فیدش بخوبی در گوگل ریدر عمل میکند، ادامه مطلب و دسته بندی، و ... دارد. این برای جوابگوئی به 90 درصد نیازهای من و 100 درصد نیازهای اکثریت وبلاگنویسان کافی است.

در حاشیه: متاسفانه کامنتهای این وبلاگ به علت دستکاری زیاد دچار اختلال شده است و در لینکهای ارائه شده در این صفحه دیده نمیشود. این را گفتم برای آن اقلیتی که تا کنه قضایا پیش میروند.
Update: سیستم کامنت  نه تنها درست شد بلکه از پنجره بازشو به Inline تغییر کرد. یعنی در همین صفحه در حال مطالعه میشود کامنت گذاشت

وردپرس دات کام: کندترین سرویس دهنده - واقعیتی آزار دهنده

مطلبی را منتشر کردم تحت عنوان دلیل چهل و یکم برای مهاجرت از بلاگفا به وردپرس که یک طنز ظریف همراه خود داشت به این صورت که مقاله 40 دلیل برای مهاجرت از بلاگفا به وردپرس همه جانبه نیست و جانبدارنه به سرویسها نگاه کرده است. دوست عزیز وب3، نویسنده مقاله، که در دانشش شکی ندارم، مهمترین و مطرح ترین پارامتر را در مقایسه جا انداخته بود. سرعت سرویس دهنده. در مطلب من کلیه سرویس دهندگان ایرانی و خارجی مطرح، از بابت سرعت، با توجه به اطلاعاتی که سایت آلکسا فراهم میکند مقایسه شده اند. غیر منتظره اینکه در جدول تهیه شده، وردپرِسِ مقدس در انتهای جدول به عنوان دارنده کمترین سرعت جا خوش کرده و کلیه سرویس دهندگان از جمله بلاگفای مغضوب سرعت بالاتری را نشان میدهند. حقایق را که نمیشود تغییر داد. اما وب3، به جای واکنش منطقیِ سر تعظیم فرو آوردن به فکتها، به گونه ای دیگر واکنش نشان داد. با عجله به وبلاگ من آمد و در مدت کوتاهی 3 یادداشت گذاشت (+) که دو تای آنرا پاک کرد، سپس در پای مطلب شایان شلیله که در همین ارتباط معترض بود، ولی برعکس وی و به طرفداری از بلاگفا، همان مطالب را تکرار کرد (+) و در فرندفید نیز (+) هر جائی که اسمی از این مطلب آمد یادداشتی گذاشت و در آن به استناد سایتی که خواهم گفت وردپرس را سریعترین سرویس دهنده نشان داد. در این جامعه مجازی و انبوه اطلاعات وارده، که همه ما کارمان شده است نگاه سرسری انداختن به مطالب و لب کلام را گرفتن و گذشتن، کم کسی پیدا میشود که به عمق برود و صحت ادعا را بررسی کند. اگر این جوسازی، قلبِ واقعیت و بوق و کرنا نبود ناچار نبودم بر خلاف میل باطنی، پست دیگری برای اثبات دوباره حرفم داشته باشم. پس اجازه بدهید که بار دیگر از منظری دیگر برایتان روشن کنم که نتیجه گیری مطلب اول من دارای اعتبار بی خدشه‌ای است. نخست آلکسا، سایت مورد استناد من را بشناسید.
سایت آلکسا متعلق به آمازون است و از سال 1996 کار و تخصصش همین یک کار، یعنی مقایسه‌ی وب سایتها به لحاظ ترافیک، سرعت و دیگر پارامترهاست، این سایت  پیج رنک گوگلش 8 و ترافیک ماهیانه اش فقط از آمریکا 2 میلیون بازدید کننده است. گمان نکنم برای اندازه گیری سرعت سرویس دهندگان سایتی معتبرتر از آلکسا وجود داشته باشد. بارها جستجو کرده ام و تابحال نیز چندبار از اهل فن وبلاگشهر استمداد طلبیده ام که اگر سایت معتبر دیگری در رابطه با سرعت میشناسید معرفی کنید و نکرده اند. لابد نیست. اما نوع دیگری از سایتها در این زمینه وجود دارد که منهم در بوکمارکهای دلیشزم تعدادی از آنها را ،بی جهت، ذخیره کرده ام که وبسایتی که در پی میآید یکی از این سایتهاست.
سرویسی که وب3 همه جا به آن استناد میکند وبسایتی است به نام webtool که سرعت یک یا چند سرویس دهنده را در لحظه مقایسه میکند. این وبسایت از سال 2005 فعال بوده، پیج رنک گوگلش 3 است یعنی از وبلاگ در پیتی من پائین تر. هر بار که تست کنید یک نتیجه متفاوت میبینید. یکبار وردپرس اول است یک بار آخر. آلکسا و این وبسایت مشخصاً اعتبار و متدهای کاملاً متفاوتی دارند. از اعتبار مسلم آلکسا گذشته، در روش هم، مشخصاً متوسط سرعت در طول زمان نتیجه بهتر و قابل توجه تری را میدهد نا اندازه گیری سرعت در یک لحظه. حتی اگر آنقدر حوصله داشته باشید و 100 بار تست کنید و معدل بگیرید نتیجه قابل قیاس با نتیجه آلکسا نیست. زمانی که آلکسا میدهد متوسط در طول سالهاست و اطلاعات توسط هزاران کاربر داوطلب از کلیه نقاط جهان جمع آوری میشود. با این وجود ببینید که سرویس مورد استناد وب3 برای من چه آورده است. در اینجا سرعت بلاگر را صفر نشان میدهد. آیا فقط همین یک نتیجه برای عدم اعتبار این وبسایت کافی نیست؟ دلیل بیشتر میخواهید اینجا را ببینید که بر اساس مقایسه همین سایت، وردپرس از میان 7 سرویس دهنده مورد مقایسه، از بابت سرعت در ردیف ششم قرار میگیرد (+) البته اینکه وب3 این سایتها، روشها و مزایا و معایبشان را نشناسد بسیار جای تردید است. پس انگیزه این هیاهو و جوسازی چیست؟
از WebTool گذشته چرا وبسایت معتبرتر دیگری را امتحان نکنیم. وبسایت WID را ببینید که حداقلش اینست که سابفه اش از من بیشتر و پیج رنکش هم 5 است. اینهم نتیجه مقایسه سرویسها. شما هم امتحان کنید. پس از چند بار استفاده میشود یک دلیل که چشم را کور میکند ولی بی ارزش است با آن ردیف کرد.

و اما درباره وبلاگ وب3. نویسنده اش مشخصاً یک سرمایه برای وبلاگشهر است و دارای مطالبی مفید و نثری قابل تحسین است. من شدیداً وب3 را توصیه میکنم . اما نکته ای وجود دارد و آن اینکه وقتی پای بلاگفا و وردپرس با هم پیش میاید نمیدانم چه آلرژی عجیبی به بلاگفا و چه ارادت حیرت انگیزی به وردپرس پیدا میکند که از تعادل و دیدگاه علمی بیطرفانه که لازمه کار اینچنینی است به دور میشود. نمونه اش همین مقاله 40 دلیل برای مهاجرت از وردپرس به بلاگفا که ایراد فراوان دارد. هم منطقی و هم تکنیکی. آنقدر بد، اشتباه و مغرضانه است که میشود ده ها پست طولانی برای موارد مطرح شده نوشت. شاید بتوانم به این مقاله عنوان مغرضانه ترین مقاله وبلاگشهر را بدهم. اشتباه نشود که قضاوت من این نیست که وردپرس بد است بلکه نظر من اینست که این مقاله جانبدارانه است و پر از بزرگنمائی برای وردپرس و بلاگر و خرد و زبون کردن سرویسهای ایرانی است. همه سرویسهای ایرانی هم از دم با یک چوب رانده شده اند. قدیمی و جدیدی با هم. نه سرویسهای بلاگر و وردپرس به این خوبی هستند که مقاله میگوید و نه سرویسهای ایرانی به این بدی. اصلاً چطور امکان دارد که حتی نشود یک حسن برای ایرانیها در مقابل 50، تا به حال، و نمیدانم شاید 100 در آینده، برای خارجیها برشمرد؟ قصد جوابگوئی به این مقاله پر از خطا را داشتم که منصرف شدم و به دو علت:
1-هنوز مرکب مقاله وب3 خشک نشده بود که چهلش به 50 تبدیل شد و در انتهای 50 مورد هم سه نقطه (...) گذاشته که یعنی باز هم ادامه دارد. پس باید منتظر شوم ببینم در چه رقمی متوقف میشود تا آنوقت اگر فرصتی بود نقدی بر آن بنویسم. موضوع دیگر ویرایش همین موارد است. خیلی از دوستان، برخلاف وب3، از Strikethrough استفاده میکنند تا رد تفکر قبلی بر جا بماند و اگر احیاناً کسی خواست نقدی به آن بنویسد کارش یکسره بر باد فنا نرود. نقد چیزی را میشود کرد که هر دم تغییر نکند.
2- دلیل دوم انصراف اینکه به غیر از کار و گرفتاری عادی، اینروزها بیشتر وقتم را صرف یافتن "تصویر بزرگ" از وبلاگشهر میکنم. واقعیت اینکه هنوز حیران اتفاقات و جریان هک سال گذشته پرشین بلاگ و بلاگفا هستم. پرشین بلاگ که تقریباً از دور خارج شد. بلاگفا نهایتاً از جریان هک، جان سالم به در برد ولی اینروزها وضعیت مطلوبی ندارد. چرا وبلاگشهر به اینجا رسیده است؟ مقصر کیست؟ و آیا میشود یک نظم و روند را در تخریب سرویس دهندگان ایرانی مشاهده کرد؟
در ارتباط با موضع وب3 و "بلاگفا VS وردپرس" خواندن مطلب طنز وبلاگ کاکتوس آی تی تحت عنوان :927 دلیل برای مهاجرت از بلاگفا به وردپرس خالی از لطف نیست.
توضیح به هواداران دو آتشه وردپرس دات کام: دوست عزیز واقعیت را نمیشود کتمان کرد. وردپرس کامل نیست مثل هر پدیده دیگری. خوبی و بدی با همند و یک دیدگاه منطقی، خوبیها و بدیها را با هم میبینید و بر اساس یک متد انتقاد میکند. هدفم از انتخاب تیتر این نوشته این بود که کمی به خود بیائید و مطلق گرا نباشید. من با وردپرس مشکل ندارم، طرفدار بلاگر نیستم، طرفدار بلاگفا نیستم. با انتقاد مشکلی ندارم ولی اعتقاد دارم که نقد باید واجد خصوصیاتی باشد که مهمترین آن منصفانه بودن آن است.

دلیل چهل و یکم برای مهاجرت از بلاگفا به وردپرس

لطفاً برای دیدن چهل دلیل قبلی به پست 40 دلیل برای مهاجرت از بلاگفا مراجعه فرمائید. قبلاً سرویسهای وردپرس و بلاگر را مقایسه کرده‌ام و به خوبی آگاهم که یافتن 40 معیار برای مقایسه سرویسها تا چه اندازه دشوار است و از آن دشوار تر مستند حرف زدن و برای هر حرفی و ادعائی دلیل داشتن. تنها نکته ای که به نظرم آمد در لیست 40 تائی فراموش شده است مقایسه سرویسها از لحاظ سرعت است که منهم به سهم خود سعی میکنم این موضوع را مقایسه کنم تا لیست کامل‌تر شود.
مقایسه سرویسهای مطرح ایرانی و خارجی از لحاظ سرعت:
سایت آلکسا سرعت سرویس‌دهندگان را بر اساس مدت زمان متوسط لود یک صفحه اندازه گیری میکند. نتیجه مقایسه سرویس‌دهندگان بدین قرار است:

نام سرویس دهنده	سرعت متوسط
1 - بلاگر	1.7 ثانیه
2 - پرشین بلاگ.آی آر	4.6
3 - بلاگ اسکای	5.0
4 - ایران بلاگ	5.7
5 - بلاگفا	5.9
6 - میهن بلاگ	8.3
7 - وردپرس.کام	12.6

سرعت بالا آمدن صفحه به عوامل متعددی بستگی دارد مثلاً وجود کدهای جاوا اسکریپت سرعت لود را پائین مییآورد. در اینجا جای تعجب است که وردپرس.کام که اجازه استفاده از کدهای جاوا اسکریپت را نمیدهد تنها سرویس دهنده ای است که سرعت لودش اینقدر پائین و دو رقمی است ولی بلاگر که در آن آزادی استفاده از این کدها وجود دارد اینقدر سریع است. البته میشود مسئله تعداد زیاد وبلاگهای مستقر در وردپرس را که 4 میلیون است دلیل دانست اما باز هم سئوالی به وجود میآورد که بلاگر که به احتمال زیاد 30 میلیون وبلاگ را میزبانی میکند چرا سریعترین سرویس دهنده است.
برای تهیه این آمار از الکسا و لیست صد سایت برتر ایران استفاده شده است.

یک توضیح: ظاهرا این پست با وجودیکه نهایت سعیم را کردم که فقط با آمار و ارقام کار کنم و قضاوت خاصی نکنم باعث سوء تفاهم شد. واکنشها از هوادار وردپرس، دشمن بلاگفا تا هوادار بلاگر متغییر بود. فقط یک توضیح بدهم بدون باز کردن مسئله: که من نه هوادار وردپرس هستم، نه هوادار بلاگر و نه دشمن سرویس دهندگان ایرانی از جمله بلاگفا. این پست تا حدود زیادی به عمد خنثی است و با آمار و ارقام سروکار دارد.

پی نوشت: دوست عزیز شایان شلیله نویسنده وبلاگ خوب دنیای مجازی یا فاجعه مجازی در رد این پست مطلبی دارند تحت عنوان باز هم بلاگفا و باز هم یک مطلب غیر اصولی از مخالفان که در اون پست احساس تعلق خاطر و تعصب نسبت به بلاگفا و آقای علیرضا شیرازی حس میشه. در این ارتباط به صورت گذرا بگم که شاید هیچ کسی به اندازه من در وبلاگشهر در ارتباط با بلاگفا مطلب ننوشته و با کمی بررسی متوجه خواهید شذد که مطالب من در رابطه با بلاگفا یا خنثی و مبتنی بر آمار بوده اند و یا در جهت حمایت از سرویسهای ایرانی. نکته ای که برای من اهمیت داره این هست که آقای شلیله ایرادی فنی نسبت به این آمار گرفته اند و آمار را زیر سئوال برده اند که از ایشان ممنون هم هستم.

آقای شیلیه در پست خودشان مینویسند:
"به نظر من اصلا از لحاظ فنی این نوشته درست نیست." و "این اطلاعات درست نیست" برای جواب باید بگوم که اگر پاراگراف آخرمطلب آقای شلیله ملاحظه شود ایشان در این برداشت آشکارا تجدید نظر کرده اند. اما موضوع فنی که ایشان اشاره میکنند زیر سئوال بردن روش جمع آوری اطلاعات آلکسا است که از طریق تولبار نصب شده روی مرورگر کاربران است. ایشان مینویسند : "نباید فراموش کنیم که این اطلاعات گردآوری از تمام افرادی است که این نوار ابزار را دارند و با توجه به سرعت پایین اینترنت در ایران و وجود درصد زیادی از کاربران این سایت ها در ایران، این کاملا روشن است که چرا سایت های ایرانی زمان بیشتری برای بالا آمدن از نظر الکسا نیاز دارند. در حالی که بیشتر کاربران بلاگر در خارج از ایران قرار دارند و با اینترنت های سرعت بالا کار می کنند. دلیل این اختلاف زمان ها از نظر الکسا کیفیت سایت ها و بد بودن بلاگفا و دیگر سرویس های فارسی نیست." در این رابطه باید بگویم که تا آنجائی که من خبر دارم سایت آلکسا معتبرترین سایت در این زمینه است و کلیه مقایسه های معتبر در این چند ساله در وبلاگشهر از این طریق انجام شده است. سایتهای دیگری را هم میشناسم که این مقایسه را باضریب خطای بسیار بالاتری انجام میدهند. و اما چرا روش آلکسا بصورت نسبی درست است چون کاربرانی که تولبار را نصب کرده اند هم در خارج و هم در داخل ایران هستند و هیچ رابطه معنی داری را حداقل من نمیشناسم که نشان بدهد که کاربران خارج از سرویسهای خارجی عمدتا استفاده کنند یا کاربران داخلی فقط سروکارشان با بلاکفا و داخلیها باشد. مشاهده خود من که از اینترنت پر سرعت کابلی استفاده میکنم هم این ارقام را تائید میکند و واقعاً حس میکنم که کنترل پنل وردپرس کندترین، وکنترل پنل بلاگر سریعترین است. اگر حرف شما درست بود چرا بلاگر و وردپرس در دو سوی این طیف ایستاده اند. دو پست دیگر در رابطه با مقایسه سرعت سرویس دهنده گان در سال 84 و 86 با استفاده از این روش دارم که شاید شما بتوانید نتیجه گیری بهتری از آن بنمائید. + و +

کالبد شکافی مافیا در وبلاگشهر فارسی

نویسنده وبلاگ مطرود مطلبی را از سر درد منتشر کرده است که شاه بیت آن وجود مافیا در وبلاگشهر است. 3 سالی است در این وبلاگشهر جسته و گریخته حضور داشته‌ام. باید اعتراف کنم که تئوری‌های توطئه من‌را مجذوب میکند و یکی از سرگرمیهای من گرفتن رد مراکز قدرتی بوده است که به زعم من غیر اصولی و یا غیر اخلاقی عمل میکنند. تیرماه سال پیش بود که در رابطه با انحراف جنبش نوظهور وردپرس در پستی تحت عنوان ورد پرس یا فاشیسم مجازی نظرم را بیان کردم. و سپس در شهریور ماه سال قبل پستی تحت عنوان محفل در بالاترین : توهم یا واقعیت داشتم. با این پیشینه اجازه بدهید که آخرین دیدگاهم را در مورد مافیا بیان کنم. با این توضیح که هدف جوابگوئی به مطرود، طرفداری از هر گروه و فرد نیست. هدف روشن شدن زوایای تاریک وبلاگشهر است. هدف اینست که از این بحث ها عبور کنیم و به جای درگیری‌های درونی بیشتر از قبل کار مفید کنیم.

قاعدتاً وقتی میگوئیم مافیا باید تعریفی از این کلمه داشته باشیم. از نظر من مافیا یک "گروه مخفی، غیر قانونی و سازمان یافته از مجرمین" است. حال با توجه به این تعریف باید توجه کنیم که هر گروه، محفل یا مرکز قدرتی در جامعه مجازی نمیتواند مافیا باشد. چرا که احتمال اختفا در فعالیتهای مجازی بسیار کم، قانونی در اینترنت وجود ندارد که فعالیتی غیر قانونی باشد، سازمان یافتن به شکلی که در مافیا وجود دارد نامحتمل است و نهایتاً جرم در جامعه مجازی تعریف نشده است.

با این وجود هر گروه قدرتمندی در وبلاگشهر به خاطر ماهیت روابط گروهی در معرض اطلاق این کلمه بوده و خواهد بود. اگر درست فهمیده باشم اینروزها لبه تیز انتقادات و زدن برچسب مافیا متوجه نهضت یا جنبش وردپرس است. بگذارید از این گروه مثالی بسازم تا بهتر ماهیت گروه ها در وبلاگشهر را درک کنیم. قبل از هر چیز ببینیم که گروه وردپرسی ها در کجای جامعه مجازی واقع شده است. از نظر من جامعه مجازی از شهرهای متعدد تشکیل شده است. وب فارسی یکی از این شهرهاست که بخش یزرگی از آن وبلاگشهر فارسی است. وبلاگشهر تعدادی محله کوچک و بزرگ مانند محله آی تی و غیره دارد. محله آی تی تعدادی گروه دارد که یکی از این گروه ها شامل کسانی است که عمدتاً در مورد سرویس دهندگان مطلب مینویسند. این گروه، خرده گروهی دارد که عمده تمرکزش روی سرویس دهنده ای به نام وردپرس دات کام است. وبلاگنویسان این گروه و به اصطلاح وردپرسی، سریعترین رشد اعضا را داشته و به دلایلی که، موضوع پست دیگری است، و روندی طبیعی را نیز طی کرده است، قدرت گرفته اند.

مکانیزم روابط گروه ها، از جمله وردپرس، در جامعه مجازی تا حدود زیادی همانند جامعه واقعی است. این گروه ها از اعضائی با سلیقه نزدیک و با روابط تنگاتنگ تشکیل شده اند. طبیعی است که افراد درون گروه به هم احساس نزدیکی بیشتری دارند تا فردی خارج از گروه. حمایت از یکدیگر، کارکرد طبیعی گروه هاست. ورود عضو جدید و پذیرفته شدن به هر گروهی دشواری نسبی دارد. اعضای گروهها عمدتاً به هم لینک میدهند و لینکهای خودشان را به اشتراک میگذارند، و ... که میشود در این رفتار طبیعی مشابهت‌های بسیاری را با جامعه واقعی دید. تا اینجای فضیه گمان نمیکنم چیزی غیر عادی وجود داشته باشد.

اما گروه‌ ها گاهی به انحراف میروند. ممکن است همبستگی درونی آنقدر قوی باشد که حقایق قربانی شوند. ممکن است در دل گروهی مانند وردپرس کسانی باشند که برای کسب قدرت فردی یا گروهی دست به هر کار ممکن بزنند که پتانسیل مقابله با این آسیبها چه در درون گروه و چه از بیرون وجود دارد.

و اما قدرت در جامعه مجازی چیست؟ نماد‌های نفوذ و قدرت فردی در جامعه مجازی قبلاً به شکل پیج رنگ گوگل، تعداد بازدید کننده، تعداد کامنت، شکل و قالب حرفه ای، داشتن دومین مستقل، و سابقه زیاد خود را نشان میداد و اکنون تعداد کانتر فید و فالوئر شبکه‌های اجتماعی نیز اضافه شده است. کسب، طلب و نمایش این قدرت مجازی خلاف قانون یا عرف نیست زیرا در جامعه مجازی قانون یا عرف مورد اجماع همگان وجود ندارد. قدرت مجازی فی ذات چیز بد و مذمومی نیست. یک شمشیر دو لبی است که میتواند هم خوب باشد هم بد.

من به عنوان یک "وبلاگنویس ارزشی" شخصاً به روابط و رفتارهائی که با ارزشهای من همخوانی ندارد ایراد دارم ولی این توجه را دارم که ارزش‌های مورد قبول من، فقط در ذهنیت من است که اعتبار دارد. وقتی تکلیف خوب و بد عام در جامعه واقعی با اینهمه سابقه تمدن، نامعلوم و پادر هواست، تکلیف ارزشها در جامعه مجازی‌ای که در مراحل ابتدائی رشد است دیگر معلوم است. نسبیت به من آموخته است که از سیاه و سفید دیدن قضایا پرهیز کنم. به نظر من نه تنها گروه ها از جمله وردپرس خطری اساسی و بنیان بر افکن برای کل وبلاگشهر نیستند بلکه وجود این گروه ها برای رشد و بقا وبلاگشهر الزامی و مفید است. ممکن است من منتقد نوعی را در گروه نپذیرند، لینک ندهند، مطالب را به اشتراک نگذارند، تحریم کنند و غیره که تا حد زیادی طبیعی است و این نکته را روشن میکند که من گروه خود را نیافته ام. گروهی که اعضای آن کسانی هستند که حقیقت را فدای مصلحت نمیکنند، حق پدید آورندگان را به رسمیت میشناسند و اعتقاد دارند که هدف وسیله را توجیه نمیکند. حتی اگر گروهی با این کارکرد وجود نداشته باشد باز هم دریچه امیدی باز است و آن آزادی نسبی در جامعه مجازی به نسبت جامعه واقعی است. من، شما و هر کس دیگر این آزادی را داریم که حرفمان و انتقادمان را در مقابل وردپرسی ها یا هر گروهی که به فرض کج رفتار میدانیم بزنیم. تصمیم گیرنده نهائی ما هستیم که چگونه و با چه قالبی حرفمان را بزنیم. در مقابل، دیگران هم آزادی پاسخگوئی، انتقاد متقابل یا عدم توجه را دارند. و این آزادی برای من زیبا و به حد خود کافی است. وبلاگشهر را بیمار میبینم اما مافیا زده نمیبینم و چنانچه انحرافی ببینم سعی میکنم که بدون استفاده از الفاظ مبهم، با کمک استدلال و ارائه حقایق ملموس، با این انحراف مبارزه کنم.

اظهار نظر سایرین در رابطه با مافیای مطرح شده در پست وبلاگ مطرود:

وبلاگ مطرود : مافیای وبلاگستان بیمار فارسی ، شروع بحث

وبلاگ مطرود : وبلاگستان بیمار، توهم یا واقعیت

وبلاگ عصیان :تاریخ نگاری و آسیب شناسی مافیای وبلاگستان

وبلاگ علیرضا شیرازی : جامعه وبلاگی، قدرتها و آسیبها

وبلاگ مریم : من مافیائی ندیدم

پس از یکسال- دوباره سلام و بررسی وبلاگشهر در سال گذشته.

نزدیک یکسال است که در اینجا ننوشته ام. مدتی بیمار بودم و بعد هم چند مسافرت طولانی داشتم. در این مدت تعداد بسیار زیادی ایمیل و کامنت جواب نداده داشتم و هنوز دارم بخصوص در رابطه با تقاضای ورود به  لیست وبلاگهای ایرانیان جهان که صمیمانه پوزش میخواهم در عین حالی که برآوردن این تقاضاها باز هم به سرعت برایم مقدور نیست.

  گاهی این توهم را پیدا میکنم که محیط مجازی همه چیز از جمله دوستیش مجازی و باد هواست. ولی به اینجا رسیده ام  که اگر به فرض باد هوا هم باشد هویت خاصی دارد که چیزی نمیتواند جایش را پر کند و از این موضوع گذشته، از بودن این دوستیها لذت هم برده ام. به هر صورت از دوستان، خوانندگان وبلاگ و متقاضیان ورود به لیست معذرت میخواهم و ببخشید که این امکان وجود نداشته است که با ثبات قدم در خدمتتان باشم.

در رابطه با جنبه نوشتن در وبلاگنویسی کاملاً بیکار هم نبودم. مدتی بود که با دوستم بهروز، وبلاگی خصوصی را برای خودمان و چند دوست دیگر مینوشتیم، در رابطه با فیلمهائی که دیده ایم و به آنها رتبه میدادیم. ادعائی نبوده و نیست که سینما را بصورت حرفه ای میفهمیم اما نظراتمان را مینوشتیم تا خودمان استفاده کنیم. مثل یک دفتر یادداشت. جدیداً تصمیم گرفتیم که دنیای فیلم را عمومی کنیم. تا به حال حدود 60 فیلم بررسی و رتبه گذاری شده است. شاید به درد کسی بخورد.

و اما در این یکسالِ غیبت، تغییرات زیادی به وجود آمده است:

سرویس بلاگرولینگ انگار به خواب ابدی فرو  رفته است. خود را بر اساس نیاز روز هماهنگ نکرده است. ظاهراً بلاگرولینگ در نمایش با فایرفاکس 3  مشکل دارد. این موضوع در رابطه با لیست وبلاگهای ایرانیان جهان بخصوص  برایم دلمشغولی به وجود آورده است که آینده اش چیست. وقت و انرژی بسیار زیادی برای لیست صرف شده است. آیا باید با بلاگرولینگ بسازم یا به فکر راه دیگری برای ارائه لیست باشم؟

 فید و خبرخوانهای  فید، بخصوص گوگل ریدر در این مدت رواج زیادی پیدا کرده اند و تا حدی همگانی شده اند. با توجه به سرعت تاسف آور اینترنت در ایران فید بهترین راه حل است اما  شواهدی دارم که استفاده ما از استفاده متوسط جهانی هم پائین تر است. حکایت فید این وبلاگ هم جالب است. در یکسالی که چراغ اینجا خاموش بود تعداد مشترکان فید این وبلاگ از 250 به 620 رسید و دیروز هم ناگهان به 480 رسید. (قابل توجه طرفداران تئوری غلظت فید!) و این نشان میدهد که گرچه فید و خبر خوانها مفیدند ولی به راحتی نمیشود اهمیت یک وبلاگ و وبلاگنویس را با شمارش فیدش ارزیابی کرد.

در این مدت سرویس دهندگان وبلاگی مانند بلاگر و ورد پرس به پیشرفت کمی و کیفیشان ادامه دادند.  و حالا هر دو سرویس، زبان فارسی را کاملاً پشتیبانی میکنند. پرشین بلاگ به پشت معرکه پرتاب شد. بلاگفا، میهن بلاگ و بلاگ اسکای به رشد معمولی و قابل انتظار ادامه داده اند اما سرویس دهنده جدید، ایران بلاگ، رشدی خارق العاده داشته است و در رده چهلم در  لیست 100 سایت برتر ایرانی جای گرفته است.

فرند فید ها  و توئیتر ها  بودند اما حالا بصورت جریان درآمده اند و وبلاگنویسانی فقط در این سرویسها فعالیت میکنند. تا حد زیادی مفید هم هستند و به پالایش و طبقه بندی اطلاعات کمک میکنند. گرچه حساب کاربری در هر دو سیستم داشته ام اما تا به حال فعالیتهای توئیتریم خیلی محدود بوده و  عمر فعالیت جدی فرند فیدیم هم به یک هفته نمیرسد.

بالاترین به عنوان یک منبع خبر رسانی فارسی، بعد از یکسال تقریبا همان بالاترین قبلی است. به لحاظ کیفی  افت کرده است. هیچ امکان جدیدی را در آن ندیدم و حالا چند رقیب تازه هم دارد. انتقادات و پیشنهاداتی برای بالاترین ( +،+،+،+) داشتم که به نظرم با نظرات اکثریت بالاترینی ها  سازگار نبود. درباره فعالیتم در بالاترین یا هر سیستم خبرگیری جمعی دیگر فعلا نظر قاطعی ندارم.

گرچه یکسال پیش زیاد فایر فاکس را  زیاد جدی نمیگرفتم و در کار کردن با اینترنت اکسپلورر 7 - Microsoft Live Toolbar و خبر خوان فوق العاده مایکروسافت - Onfolio راسخ بودم ولی با آمدن فایرفاکس 3 نظرم تغییر کرد و از آن استفاده دائم دارم. سرعت و ثبات بی نظیری پیدا کرده است. گرچه افزونه هایش بازار شامی است همانند بازار دهسال پیش نرم افزارهای تحت ویندوز ولی با این وجود دریچه ای جدید برای بهره مندی از وب و کارائی در وبگردی  گشوده است. مدتهاست منتظر فلاک به انسجام رسیده هستم ولی ظاهراً توسعه دهندگانش صبر ایوب دارند.

بنظرم میآید پرستیژ مجازی  در حال گذار از اهمیت پیج رنک  و تعداد  کامنت یک وبلاگ به تعداد تعقیب کنندگان یا Followers آن فرد در شبکه های اجتماعی و نیز تعداد فید یک وبلاگ است. البته من طرفدار همان سیستم کاپبتالیستی  پیج رنک هستم که سود سرمایه هم میدهد مانند مورد این وبلاگ که گرچه فعالیتی نداشت پیج رنکش از 3  به 4  ارتقاء یافت! و از طرف دیگر فالوئرهای زیادی هم در شبکه های اجتماعی ندارم که باعث غصه و تاسف زیادی برای من است!

چگونگی تولید محتوای  وب فارسی، آن محتوائی که قابلیت ماندگاری حتی چند ماهه داشته باشد هنوز دغدغه فکری من است اما اینگونه به نظر میرسد که هنوز تعریف جامعی برای محتوای مفید نداریم. ...و

باید قبول کنیم که شکستن سد برای نوشتن دوباره مشکل است و بعد از مدتها برای پست اول زیاد هم نوشتم. به هر صورت کمابیش خواهم نوشت البته مطلبی که از نظر خودم ارزش گفتن و نوشتن داشته باشد.